5. گوش کن قلبش داره می زنه- 30 مهر ماه 1399

گوش کن قلبش داره می زنه. سلام بانو چند دقیقه به من گوش کن  یه کار مهم باهات دارم. لطفا برای چند دقیقه بقیه کارها رو کنار بزار و همه هوش و حواست رو بده به من. یه جای اروم بشین. هر چی که فکر می کنی ممکنه حواست رو پرت کنه کنار بذار. تلویزیون رو خاموش کن. حالا خوب به حرفام گوش بده.

اروم چندتا نفس عمیق بکش. مسیر حرکت هوا رو از بینی تا ریه هات دنبال کن. گرمی یا سردی هوایی که تنفس کردی رو حس کن. دستت رو اروم روی قفسه سینه ات بذار و بالا و پایین شدن اون رو لمس کن. تا می تونی عمیق نفس بکش. یک…دو… سه…چهار، پنج… حالا هوا رو بیرون بده، یک، دو ، سه ، چهار، پنج. حالا دوباره، این کار رو بکن.

حالا اروم دستت رو بگذار روی شکمت، جایی که بزرگترین معجزه خدا داره اتفاق می افته. یه فرشته داره اونجا قد می کشه. درون تو. یه فرشته که شاید تا الان دست و پاهای کوچولوش شکل گرفته باشه. کم کم می تونه صداتو بشنوه. ممکنه بتونی از روی برامدگی شکمت احساسش کنی. دست بکشی روی بدنش. شاید ندونی دقیقا داری دستش رو لمس می کنی یا پاشو اما می تونی جسم ظریف و زیباش رو حس کنی.

گوش کن قلبش داره می زنه . حتی اگه نشنوی، داره دست و پاشو تکون می ده حتی اگه هنوز نتونی احساس کنی. شاید هم قبلا اولین حرکت و لگدش رو احساس کرده باشی.

خوب به این تکون خوردنها دقت کن. بهشون فکر کن. حتی اگه نمی تونی احساس کنی، به حرکتهای کوچولوش فکر کن.

 

به دست و پای ظریفش که خیلی زود می تونی اونها رو ببوسی. به چشمای قشنگش فکر کن.

حالا با صدای بلند بابت نعمتی که خدا بهت داده سپاسگزاری کن. به فرشته کوچولو بگو چه قدر سپاسگزار خدا هستی که فرشته نازنینی مثل اون رو بهت داده. بهش بگو خوشحالی که منتظر اومدنشی. بهش بگو بی صبرانه منتظر دیدنش هستی. بهش بگو ازین روزها لذت می بری. بگو وجودش رو احساس می کنی. بگو خوشحالی که هست.

هر وقت حرفهات باهاش تموم شد آروم چشمات رو باز کن و با خودت قرار بذار از امروز، چند دقیقه با خودت و کوچولوی نازنینت خلوت کنی. لحظه هاتون پر از خوشی

گوش کن قلبش داره می زنه

نگران نباش