عواطف و هیجانات کودک

7 نکته کلیدی برای بهبود هوش هیجانی کودک

7 نکته کلیدی برای بهبود هوش هیجانی کودک

برای بیشتر پدر و مادرها، باهوش بودن کودک به معنی آن است که فرزندشان خوش‌حافظه باشد. موضوعات را زود یاد بگیرد و مهارت‌هایی جلوتر از سن و سالش داشته باشد. اما واقعیت این است که در قرن بیست و یکم، هوش تعریفی فراتر از مهارت‌های حافظه و یادگیری دارد. در دنیای امروز هیچ‌کس نمی‌تواند از «هوش هیجانی» غافل باشد. هوشی که به مهارت‌های ارتباطی و احساسی ما برمی‌گردد. و مشخص می‌کند که در عرصه روابط انسانی و اجتماعی چه کسی دست برتر را دارد.

اگر بخواهیم از هوش هیجانی یک تعریف ساده بدهیم. می‌شود: توانایی مدیریت احساسات خود و سازگاری با دیگران.

هوش هیجانی، برخلاف هوش شناختی، ربط چندانی به استعداد ذاتی ندارد. و در هر سن و سالی، می‌توان با تکرار و تمرین آن را بهبود داد. نکته مهم این است که هر چه زودتر برای تقویت هوش هیجانی دست به کار شوید. بهتر است. بنابراین اگر فرزند بالاتر از دو سال دارید. می‌توانید از همین امروز تمرینات هوش هیجانی را با او آغاز کنید.

چرا هوش هیجانی مهم است؟

کودکی که هوش هیجانی بالایی دارد. در ارتباط با همسالان موفق‌تر است. انعطاف‌پذیری بیشتری دارد و در دام قلدری نمی‌افتد. این بچه‌ها می‌توانند احساساتی مثل خشم، غم، پشیمانی، سرخوردگی، ذوق‌زدگی، نگرانی و ناامیدی را در خود مدیریت کنند. و وقتی به سن نوجوانی برسند. تلاطم و بحران‌های کمتری را تجربه خواهند کرد. آنها در بزرگسالی هم در روابط شغلی و خانوادگی، سازگارتر خواهند بود.

از سوی دیگر، وقتی کودک احساساتش را بیشتر درک کند. قدرت تکلم پیشرفته‌تری پیدا می‌کند. بهتر می‌تواند اضطرابش را تخلیه کند و کمتر دچار اضطراب، خودسانسوری و افسردگی می‌شود.

از کی دست به کار شویم؟

کودک از دو سالگی با مفهوم «من» آشنا می‌شود و به مرور، احساسات مختلفی را تجربه می‌کند. هر چه درک کودک از خود و احساساتش بیشتر می‌شود. بیشتر می‌توان با او درباره این احساسات و نحوه برخورد با آنها گفتگو کرد.

اولین و پایه‌ای‌ترین هیجاناتی که کودکان تجربه می‌کنند. شادی، ترس و ناراحتی است. ولی وقتی فرزند شما به سن پیش دبستانی برسد. هیجانات دیگری مثل خشم، نفرت، عشق، شرم، ناامیدی و… هم به این احساسات اضافه می‌شوند.

چطور هوش هیجانی فرزندمان را بالا ببریم؟

در ادامه شما را با 7 نکته مهم و کلیدی برای بهبود هوش هیجانی کودک آشنا می‌کنیم.

1- احساسات کودک را برایش تشریح کنید:

درک احساسات ممکن است برای کودک سخت باشد و نتواند بین آنها تفکیک قائل شود. مثلا احساس شرم را با ناامیدی اشتباه بگیرد یا خشم و نفرت را معادل هم بداند. در حالی که هر کدام از این‌ها احساسات جداگانه‌ای هستند که فهمیدن‌شان منجر به «رفتار» متفاوتی می‌شود. اگر کودک هر حسی را با اسم درستش بشناسد. بهتر می‌تواند با آن مواجه شود. بنابراین وقتی کودک عصبانی است. بگویید: «به نظر میاد چیزی تو رو عصبانی کرده.» یا وقتی از چیزی خجالت می‌کشد. بگویید: «می‌دونم آدم ممکنه تو جاهای جدید خجالت بکشه، اما نگران نباش. به مرور عادت می‌کنی.»

نکته:

می‌توانید از فیلم‌ها، کارتون‌ها یا قصه و نقاشی کمک بگیرید. مثلا وقتی با هم فیلمی می‌بینید یا کتابی می‌خوانید. به احساسات شخصیت‌ها توجه کنید و درباره آنها حرف بزنید. از مجلات تصاویری را انتخاب کنید که افراد هیجانات خاصی را در چهره یا حالات بدنی‌شان نشان می‌دهند و بگویید: «این آقاهه داره می‌خنده. انگار از چیزی خوشحال شده» یا «این بچهه دلتنگه، فکر کنم خیلی وقته دوستاشو ندیده».

بیشتر بدانید  سختگیری کودکان در لباس پوشیدن

اگر فرزندتان بالاتر از 5 سال دارد با او بازی «نقاشی احساسات» انجام دهید. به این ترتیب که صورت‌هایی را بکشید که احساسات مختلف در آنها پیدا است و بعد کودک باید توضیح دهد که هر صورت چه احساسی دارد. در مرحله بعد، صورت‌هایی بدون چشم و ابرو و دهان بکشید و از کودک بخواهید هر احساسی را در صورت‌ها نقاشی کند. (بخش دوم این تمرین برای کودکان 6 سال و بالاتر مناسب است.)

2- احساسات را بپذیرید:

مراقب باشید وقتی با احساسات و هیجانات مختلف کودک مواجه می‌شوید. در او ایجاد شرم یا عذاب وجدان نکنید. مهم‌ترین نکته این است که کودک بداند هر انسانی دارای احساسات مختلفی است که اول باید آنها را بپذیرد و بعد مدیریت‌شان کند. بنابراین به جای آنکه بگویید: «حق نداری عصبانی بشی» یا «واقعا متاسفم برات که از همه چی می‌ترسی»، بگویید: «می‌فهمم عصبانی هستی، و ترسیدی. منم گاهی همین حس‌ها رو دارم».

3- هیچ حسی را انکار نکنید:

یکی از عادت‌های اشتباه والدین، به خصوص والدین ایرانی، این است که با انکار احساسات سعی در پاک کردن صورت مساله دارند. مثلا وقتی کودک به خاطر گم شدن، ترسیده و گریه می‌کند. پدر و مادر می‌گویند: «چه بچه شجاعی! ببینید اصلا نترسیده. گریه هم نمی‌کنه!» با این کار شما احساس ترس را در کودک از بین نبرده‌اید. بلکه آن را با احساس شرم همراه کرده‌اید. با انکار احساسات کودک، شما به او یاد می‌دهید که به احساساتش اعتماد نکند. چون واقعی نیستند. یا این پیام را می‌دهید که تو هر احساسی داشته باشی، مهم نیست. ما احساسات تو را نمی‌پذیریم. به جای آن به کودک حس امنیت و پذیرفته شدن بدهید و بگویید: «می‌دونم که ترسیدی. اما دیگه نگران نباش. ما اینجاییم و از این به بعد بیشتر مراقبیم که گم نشی.»

4- راهکار بدهید:

بعد از پذیرفتن احساسات، نوبت به مدیریت آنها می‌رسد. هوش هیجانی وقتی بالا می‌رود که کودک بتواند احساساتش را مدیریت کند. دقت کنید که منظورمان از مدیریت، پنهان کردن احساسات یا سرکوب آنها نیست. (چون در آن صورت کودک دچار «بازداری هیجانی» می‌شود که می‌تواند منشاء بسیاری از مشکلات شخصیتی و ارتباطی باشد).

مدیریت احساسات و هیجانات یعنی ابراز آنها به شیوه درست. که اولا به خود کودک و اطرافیانش آسیبی نرساند. ثانیا منجر به حل مساله شود. بنابراین، برای هر حسی راهکاری داشته باشید. و آن را به کودک بیاموزید. مثلا وقتی کودک عصبانی است. می‌توانید بگویید: «تو الان عصبانی هستیم. بیا تا 10 بشمریم که عصبانیتت کمتر بشه بعد با هم صحبت کنیم.» یا وقتی خودتان احساس اندوه می‌کنید. بگویید: «من الان به خاطر بیماری دوستم یه کم غمگینم. می‌خوام نیم ساعت تنها باشم ولی بعد از اون میام باهات بازی می‌کنم.»

بیشتر بدانید  علت شب ادراری کودک چیست؟ راه درمان شب ادراری چگونه است؟

نکته:

بهترین روش آموزش، کمک گرفتن از خاله‌بازی (تئاتر، نقش آفرینی) و قصه‌گویی است. نقش‌های مختلفی را تعریف کنید که شخصیت‌ها در آن با احساسات مختلف مواجه می‌شوند. و آن را به شیوه درست ابراز می‌کنند.

5- درباره دلایل و آثار حرف بزنید:

برانگیخته شدن هر حس و هیجانی، علتی دارد. متمرکز شدن روی احساسات باعث می‌شود کودک از علت‌ها غافل شود. و در برابر تکرار دوباره آن موقعیت، آسیب‌پذیر باشد. مثلا اگر کودک به خاطر اینکه خواهر یا برادر کوچکترش وسایل او را به هم می‌ریزد عصبانی است. و خشمش را با داد زدن سر فرزند دیگرتان ابراز می‌کند. بهتر است به او بگویید: «حق داری عصبانی بشی. چون هر بار می‌ری سر کشوی لباس‌هات، اون رو به هم ریخته می‌بینی. بیا یه راهی پیدا کنیم که دیگه اینجوری نشه.» به این ترتیب، کودک از مرحله «احساسات» فراتر رفته و در مسیر حل مساله قرار می‌گیرد.

از سوی دیگر، احساسات کودک فقط روی خود او اثرگذار نیست. و می‌تواند دیگران را هم تحت تاثیر قرار دهد. درباره این تاثیر با او گفتگو کنید تا یاد بگیرد که فقط بر احساسات خود تمرکز نداشته باشد. و عواقب هیجاناتش را بشناسد. مثلا بگویید: «وقتی تو عصبانی می‌شی و وسیله‌ها رو پرت می‌کنی، من دلخور می‌شم. خواهر کوچیک‌ترت هم می‌ترسه و گریه می‌کنه.» یا «وقتی تو خوشحال هستی و می‌خندی، من هم خوشحال می‌شم.»

نکته:

مرز باریکی بین بیان تاثیر احساسات کودک بر دیگران، و باج‌گیری کردن با این احساسات وجود دارد. بسیاری از والدین، ناآگاهانه سعی می‌کنند با گفتن اینکه هیجانات کودک چطور روی دیگران تاثیر می‌گذارد. کودک را به کنترل خود دربیاورند و از او باج‌گیری کنند. مثلا می‌گویند: «اگه تو ناراحت بشی، منم ناراحت می‌شم قهر می‌کنم می‌رم.» و هدفشان از بیان این جمله آن است که کودک را وادار کنند تا ناراحت نشود یا ناراحتی‌اش را ابراز نکند. مراقب باشید در این دام نیفتید.

6- بازخورد مناسب بدهید:

هر بار که کودک احساساتش را به درستی شناخت و به درستی مدیریت کرد، او را تشویق کنید. یک تحسین کلامی، تعریف در جمع خانواده، در آغوش گرفتن کودک و بوسیدنش، برای تشویق او کافی است. اما هر بار که کودک از روش اشتباهی برای بیان احساساتش استفاده کرد، در آن لحظه سکوت کنید و چند دقیقه بعد، وقتی کودک آرام‌تر شد برایش توضیح دهید که رفتارش اشتباه بوده و چطور باید احساساتش را مدیریت کند. مثلا: «تو حق داری از دوستت ناراحت باشی، اما حق نداری اونو بزنی. وقتی ناراحتی باید بهش بگی که کدوم کارش تو رو ناراحت کرده و ازش بخوای دیگه تکرار نکنه.»

7- الگوی خوبی باشید:

شما نمی‌توانید بدون آنکه فکری به حال هوش هیجانی خودتان کرده باشید، به فرزندتان مهارت مدیریت احساسات و هوش هیجانی را بیاموزید. پس قبل از هر چیز، خودتان را اصلاح کنید و الگوی عملی خوبی برای فرزندتان باشید چرا که بچه‌ها بیش از شنیدن، از طریق مشاهده کردن شما و رفتارتان می‌آموزند.

 

این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.

مطالب زیر را حتما مطالعه کنید


مکیدن انگشت

علل و درمان مکیدن انگشت شست در کودکان

  کودک شما ممکن است مکیدن انگشت شست خود را در رحم شروع کرده باشد. احتمالاً از شروع هفته 30 ام بارداری. طبیعی است که نوزادان و کودکان خردسال انگشتان …

این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.
OCD

آنچه باید درمورد وسواس کودکان بدانیم

باید و نباید ها برای والدین کودکان مبتلا به OCD اگر والدین کودکی هستید که به اختلال وسواس فکری مبتلا است، به خوبی می دانید که درگیر شدن در یک …

این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.
اهمیت آغوش گرفتن کودک

7 اهمیت شگفت انگیز در آغوش گرفتن کودک- اهمیت بغل کردن کودک

  اهمیت در آغوش کشیدن فرزندان را نمی توان دست کم گرفت. در آغوش گرفتن مزایای زیادی برای افراد فراهم می کند، اما به صورت ویژه در رشد کودک، بسیار …

این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.
اشتراک گذاری

با کودکی که اسباب بازی هایش را به دیگران نمی دهد چه کنیم؟ آموزش اشتراک گذاری به کودک

  یکی از مشکلات رایج پدر و مادرها این است که کودکشان حاضر نیست اسباب بازی‌ها یا وسایل شخصی‌اش را با دیگران به اشتراک بگذارد و مفهوم اشتراک گذاری را …

این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.
تربیت کودک

5 اشتباه رایج در تربیت کودک

هیچ پدر یا مادری در تربیت کودک بی‌اشتباه نیست اما گاهی اشتباه‌هایی مرتکب می‌شویم که می‌توانند کنترل اوضاع را از دستمان خارج و تربیت کودک را با چالش‌های جدی رو …

این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.
بی احترامی

با کودکی که بی احترامی میکند چه کنیم؟

  گاهی ممکن است با همه تلاشی که برای تربیت یک کودک با ادب کرده‌اید، باز شاهد رفتارهای نامناسب و بی احترامی او به خود و دیگران باشید. قطعا تحمل …

این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین ویدیوها
علت اصلی لجبازی بچه ها چیست؟ لجبازی بچه ها یعنی چی ؟ در این ویدیو به بررسی علت اصلی...
سوالات شایع خانم ها راجع به دوران پیش از بارداری – قسمت اول پیش از بارداری چه نکاتی مهم است؟ و چه سوالاتی شایع است؟...
چه زمان باید از تب کردن فرزندمان نگران شویم؟ خانم دکتر هانیه شهامت در مورد تب کردن در کودکان و اینکه...
×