5 راز ایجاد تعادل بین فرزند پروری، کار و زندگی

بچه دار شدن بهترین اتفاق زندگی من بوده است. اما همچنین پیچیده ترین اتفاق نیز بوده.

من و همسرم با یک جریان از انتخاب های بی پایان که مربوط به تعادل بین خانواده و کار در زندگی است، روبرو هستیم. همچنین ما تازه این مسیر را شروع کرده ایم ، با یک دختر 2 ساله و فرزند دیگری که در ماه اکتبر بدنیا خواهد آمد. وقتی هماهنگ می شویم ، چالش های متعادل سازی کار و مراقبت به ما کمک می کند تا به مرحله بعدی برسیم. اما هنگامی که واگرایی می کنیم ، همین چالش ها استرس ما را فزایش می دهند.

این مسئله هرگز واضح تر از زمان تصمیم گیری درباره کار نیست. ما هر دو روش های ادغام مراقبت از کودک را با مشاغل حرفه ای خود آزمایش کرده ایم. آنچه برای او مفید است همیشه برای من مفید نیست. زیرا او در یک شرکت بزرگ کار می کند. و من در یک شرکت جدید کار می کنم.

در ادامه پنج نکته ای که میتوان در ترکیب تعادل سالم بین زندگی و کار به شما نیز کمک کند را آورده ایم

1. كودكان را به همكاران خود معرفي كنيد

همسرم ابتدا نگران آوردن دخترمان به سر کار بود. او فکر می کرد به عنوان کسی که کارش را جدی نمی گیرد شناخته می شود و دیگران فکر می کنند اکنون همه چیز برای او در مورد خانواده اش است. من با این کلیشه ها روبرو نبودم. بنابراین اولین فرزند مان را مرتب به دفتر می آوردم. هنگامی که همسرم سرانجام این کار را امتحان کرد، او متعجب شد که چرا هیچ کس در مورد اش قضاوت نمی کند.

ما هر دو به این نکته اهمیت داده ایم که نزدیکترین دوستان، همکاران ، همسالان، و رئیسان را در اسرع وقت به فرزندانمان معرفی کنیم.

اگر مجبورید برای یک اتفاق مهم در زندگی فرزندتان کار را رها کنید، به همه بگویید. همکارانتان از اینکه چقدر سریع می گذرد و مراحل رشد کودک شما به سرعت طی می شود، تعجب می کنند. این نقاط لمس کوچک، در یک رابطه ایجاد می شود و در صورت بروز اختلافات اجتناب ناپذیر برای برنامه ریزی، این رابطه به شما حاشیه امنیت بیشتری می دهد.

2. جلسات را برای اواسط روز برنامه ریزی کنید

من و همسرم هر دو جلسات زیادی را در چند ماه اول پس از تولد فرزندانمان در محل کار از دست داده بودیم. یا دیر رسیده بودیم. ما از راه سخت اش یاد گرفتیم که نمی توانید همراه یک کودک کارآمد باشید. بنابراین به همان اندازه که توانستیم، به خودمان حاشیه امنیت بیشتری دادیم و سپس هر کاری که لازم بود انجام دهیم، با سرعت تمام به ثمر رساندیم .

هر کاری می توانید انجام دهید تا از وقوع جلساتی که در آغاز و پایان ساعت کاری است جلوگیری کنید. احتمال تاخیر در اثر یک حادثه خانوادگی همیشه زیاد است. خود را برای شکست آماده نکنید. در حالت ایده آل ، شما می توانید تمام جلسات خود را در ساعت 10 صبح تا 3 بعد از ظهر قرار دهید.

اگر زمان جلسه نمی تواند تغییر کند، درخواست کنید برای یک دوره زمانی خاص (به عنوان مثال سه ماه) جلسات را به صورت مجازی دنبال کنید تا برنامه شما عادی شود. وقتی آن زمان تمام شد، می توانید به عملکرد خود اشاره کرده و در صورت لزوم بخواهید امتیازات خود را افزایش دهید.

3. برای حفظ تعادل بین کار و زندگی مسئولیت ها را تقسیم کنید

برای مثال : کار من نسبت به همسرم انعطاف پذیرتر است. این به من اجازه می دهد تا هنگام مراقبت از کودکان ، حاشیه امن زیادی داشته باشم. اما با گذشت زمان ، من از وضعیت کلافه شدم. با کمال تعجب ، همسرم نیز چنین حسی داشت. هیچ یک از ما به خواسته خود نرسیدیم. در نهایت تصمیم گرفتیم مسئولیت ها را بین صبح و بعد از ظهر تقسیم کنیم، این تصمیم به او فرصتی می داد تا یک طرف معادله را “مالک” شود.

مسئولیت مراقبت از کودک را به مراحل اول و آخر روز تقسیم کنید. این مسئولیت ها را به طور ایده آل با صحبت کردن در مورد برنامه عصر یکشنبه یا دوشنبه صبح به طور مناسب تقسیم کرده و بچرخانید. این امر به شما کمک می کند تا هر دو والدین در یک موقعیت قرار بگیرند، و در عین حال اطمینان حاصل می شود که به هر گونه مسئله پرداخته می شود.

4. نتایج خود را بررسی کنید

من به سختی خودم را فردی مسئول می دانم، و حتی بدتر وقتی که ما در مورد اقدامات متعادل کننده مربوط به خانواده صحبت می کنیم. من و همسرم یاد گرفته ایم که به تغییرات موقتی اعتماد کنیم تا بهترین راههای سازگاری را دریابیم.

گاهی اوقات تشخیص می دهیم که یک تغییر بزرگ لازم است. اما نمی خواهیم کاملاً به آن متعهد شویم. بنابراین ما یک دوره زمانی مشخص را تعیین می کنیم. سپس توافق می کنیم که آن دوره را گذرانده و نتایج را بررسی کنیم. به عنوان مثال، اگر من می خواهم زودتر به سر کار بروم، شاید 7 صبح بجای 8 صبح، پس می توانم آن را به مدت دو هفته امتحان کنم. و من و همسرم با هم می نشینیم و در باره این موضوع بحث می کنیم که آیا این یک تغییر پایدار است. این کار، گفتگوها را آسان تر می کند. نسبت به اینکه بخواهیم به روشی خودسرانه، بزرگ و غیر قابل برگشت اقدام کنیم.

در مورد تغییر مهمی که یک یا هر دوی شما فکر می کنید ازدواج ، خانواده و/یا کار شما را بهبود می بخشد، تصمیم بگیرید . برای یک عصر بعد از خواب بچه ها ، در هر دو یا چهار هفته یک رویداد ایجاد کنید. هرچه مناسب به نظر برسد. همسرتان را دعوت کنید و حتماً این پروسه را طی کنید.

آیا تغییر اوضاع را بهبود یافته یا بدتر کرده است؟ اگر خوب بود ، آیا می خواهید آن را ادامه دهید؟ یا حتی بیشتر از آن؟ اگر بد بود ، آیا می خواهید به آنچه قبلاً انجام می دادید برگردید؟ یا چیز کاملاً جدیدی را امتحان کنید ؟

5. درک کنید که ازدواج ، خانواده ، کار

برای مثال: ازدواج ما بعد از تولد اولین فرزندمان تا حدودی به مشکل خورده بود. هیچ کداممان نمی فهمیدیم که چگونه می توانیم خودمان را نسبت به نوزاد اولویت دهیم. هر دوی ما می خواستیم بیشترین زمان ممکن را با کودک بگذرانیم.( گر چه این زمان در گذشته زمان باهم بودن مان بود). و البته زمان باقیمانده یمان به درآمد زایی اختصاص داشت. تا ما بتوانیم به صورت تمام و کمال در آموزش، پرورش و پیشرفت فرزندان خود سرمایه گذاری کنیم.

ما با بسیاری از والدین دیگر که در ابتدای راه همان اشتباهات با عواقب مشابه را انجام داده اند، صحبت کرده ایم. ما باید این ایده را فراموش می کردیم که زندگی ما در اطراف نوزاد تازه متولد شده می چرخد. در حالی که از تمایل به فرو رفتن در کار نیز اجتناب می کنیم. اما بچه ها بزرگ می شوند و می روند، و ما در آخر کارها را جابجا خواهیم کرد. ازدواج یک پیشنهاد مادام العمر است. وقتی گرد و غبار فرو نشست، فقط یک نفر کنار شما خواهد ایستاد.